معنی ضربه فنی در جودو
فارسی به عربی
حل جدول
ایپون
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
در کشتی، رساندن هر دو شانۀ حریف به تشک،
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
اسایکمی
عربی به فارسی
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی , کشتی جودو
ترکی به فارسی
فنی
لغت نامه دهخدا
فنی. [ف َن ْ نی] (ص نسبی) منسوب به فن. آنچه مربوط به فن و صنعت و هنرباشد: کارگاه فنی. دانشکده ٔ فنی. || کسی که کارهای هنری و صنعتی کند: کارگر فنی. مدیر فنی.
فنی. [ف َ] (ع اِمص) ممال فنا. (یادداشت مؤلف):
ز بیم باد سموم و بلای ریگ روان
روان شخص همی کرد آرزوی فنی.
ادیب صابر.
معادل ابجد
1370